دنیس ویتلی یکی از مشاوران برجسته مدیریت و رهبری که شهرت جهانی دارد ، این نکته را به شکل جالب و موزونی بیان می کند :
آنجا که زندگی هست ، امید هم هست .
آنجا که امید هست ، تصور و خیال هم هست .
آنجا که تصورات روشن تکرار شوند ، هدف ها تشکیل می گردند.
هدف ها عبارتند از : طرح های زندگی که افراد موفق ، در آن ها تأمل نموده ، جزئیات طرح را به هم پیوند می دهند و می دانند که اگر طرح ، جزء تعهد باطنی آنان قرار گیرد موفقیت آنها قطعی است .
فرانکل با معرفتی که زائیده تجربیات دست اول او بود از اردوگاه مرگ بازگشت . به نظر او زندانبانان و مسئولین سفاک اردوگاههای کار اجباری در جریان رفتار وحشیانه و خشونت بار خود با زندانیان ، این حقیقت را با بهای سنگین به ثبت رساندند که :
انسان موجودی آزاد است که همیشه حق انتخاب دارد . انسان واکنش خود را در برابر رنجها و سختی ها ناخواسته و پیش آمده ، و شرایط محیطی ، خود انتخاب می کند و هیچکس را جز « خود » او یارای آن نیست که این حق را از او باز ستاند .
زندگی پر مشقت زندان ، فرانکل را بر این باور داشت که :
« آنچه انسان ها را از پا در می آورد ، رنج ها و سرنوشت نامطلوب شان نیست بلکه بی معنا شدن زندگی است که مصیبت بار است و معنی تنها در لذت و شادمانی نیست ، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت .
او درباره اسرای هم بند خود در اردوگاه ها می نویسد : بیچاره آنکس که می پنداشت زندگی دیگر برایش معنایـی نـدارد ، نـه هدفـی داشت و نه انگیزه و مقصودی ، چیزی او را به زندگی گره نمی زد و چون به اینجا می رسید دیگر کارش ساخته بود.
رویاها و آرزوهای خود را به هدف تبدیل کنید !
آرزو داشتن با هدف داشتن تفاوت زیادی دارد . آرزو معمولا ً دور و دراز، مبهم و نامشخص و بی پایه و اساس است در حالی که هدف ، قابل دسترس ، واضح و روش و مبتنی بر ضوابط و اصول می باشد . هر کس ممکن است آرزوها یا رویاهای طلایی در سر داشته باشد ولی فقط عده کمی به آن دست می یابند . اولین و مهمترین گام در جهت تحقق آرزوها این است که آنها را به هدف تبدیل کنیم . وقتی آرزو به هدف تبدیل شود سرو سامان پیدا می کند و قوت می گیرد. اغلب واهی است و پایه و اساسی ندارد ولی هدف مبتنی بر یک سری واقعیات است ، اگر چه ممکن است این واقعیات ، دشوار یا ناشدنی به نظر آید . زمانی برای بشر گام نهادن بر روی کره ماه رویایی بیش نبود و به نظر ناممکن می رسید . هنگامی که این رویا به هدفی استوار و نیرومند تبدیل گردید بتدریج اسباب و لوازم نیل به آن فراهم گردید و سرانجام فتح شد.
هنری فورد آرزو داشت که وسیله ای بسازد که مردم عادی بتوانند با آن از جایی به جای دیگر نقل مکان کنند . قبل از تصمیم وی ، وسیله ای برای رفت و آمد خواص و اشراف زادگان وجود داشت ولی آنقدر گران بود که برای افراد عادی امکان استفاده از آن نبود . فورد ، آرزوی خود را به هدفی واضح و روشن تبدیل کرد و تمام تلاش و کوشش خود را به کار گرفت تا سرانجام اتومبیل مورد نظر خود را تولید و به راه انداخت . باید به این نکته اعتراف کرد که رویاها کم یا بیش در سر همه وجود دارد . مهم آن است که ما چه برخوردی با رویاهای خود می کنیم . نحوه این برخورد ، سرنوشت ساز است .
رویا را می توان به یک عنصر قوی و نیروبخش تبدیل کرد و نیز می توان در آن غرق شد ! و منتظر غریق نجات ماند !
یکی از اندیشمندان این موضوع را به شکل زیبا و دلپذیری بیان کرده است : اگر شما در هوا کاخی درست کرده اید ، لزومی ندارد زحماتتان به هدر رفته باشد ؛ به شرح آنکه در زیر این کاخ آسمانی ، شالوده ای هم برای آن بنا کنید !!
وقتی هدف ها واضح ، روشن و حساب شده باشد و به اندازه کافی در ذهن تکرار شود ، حتی کمبودهای جسمانی و تحصیلی نیز نمی تواند دلایل ( یا بهتر بگوئیم بهانه های ) کافی برای عدم موفقیت در زندگی باشد . در شرح حال یکی از قهرمانان حرفه ای تنیس جهان نقل کرده اند که پاهای وی به علت بیماری زمان کودکی معیوب بوده و عضلات بازوانش ، چنان ضعیف شده بود که نمی توانست حتی یک راکت تنیس را در دست گیرد . والدین او دورگه بودند و او در کلبه محقری در مزارع نیشکر در کشور اکوادر پرورش یافت و پیوسته مورد تحقیر و استهزای تنیس بازان قرار می گرفت . مدت 8 سال ، همه تلاش های او برای رسیدن به مقام قهرمانی تنیس بازان غیر حرفه ای ، با شکست روبه رو می شد . اگر او در راه رسیدن به هدف خود با شکست روبـرو می شد مسلما ً هیچکس او را مقصر نمی دانست زیرا انواع موانع در سر راه او قرار داشت ، ولی او شکست نخورد .
در سال 1958 در مسابقاتی که در شهر سانفرانسیسکو برگزار شد ، این قهرمان موفقیتی به دست آورد که هیچکس آن را امکانپذیر نمی دانست او قهرمانان سرشناس تنیس را یکی پس از دیگری شکست داد و به مقام قهرمانی تنیس حرفه ای جهان رسید .
اگر رویا به هدف تبدیل نشود ، واهی و بی پایه و اساس می ماند و تکرار آن منجر به عادت می شود . بسیاری از افراد به رویا عادت می کنند و « رویایی » مـی شوند. و دل به رویاهای واهی می سپارند و مدتها دراین حالت می مانند . اینگونه افراد از واقعیت فاصله میگیرند و به جای تلاش و جد و جهد ، مدام در رویاهای خود غوطه می خورند . خطر بزرگی که آنها را تهدید میکند از دست دادن زمان و نیروی فکرو اندیشه است . آنها موقعی به خود می آیند که همه چیز خود را از دست داده اند و جبران آن برایشان بسیار مشکل است . نباید قربانی رویاها شد ، بلکه باید رویاها را به خدمت گرفت و به هدف هایی عالی و مثبت تبدیل کرد . هدف هایی کاملا مشخص و سازنده که انسان را از وضع موجود به وضع مطلوب سوق دهد و در سیر دائمی بهبود به حرکت درآورد .
رابرت اورلی به نقل از مجله ریدرز دایجست از قول یکی از صاحبان صنایع به نام "هنری کایزر" می نویسد :
یکی از راههای کسب موفقیت بیشتر در کار این است که مشخص کنید بیش از هر چیز به چه علاقمند هستید و سپس هدفها و نقشه های خود را برای رسیدن به این هدف ها روی کاغذ بنویسید .
اخیراً گزارش های تکان دهنده ای از وضعیت افسران و کارمندان بازنشسته منتشر شده است . یکی از این گزارشها که حاصل بررسیهای شرکتهای بیمه و سازمانهای بازنشستگی آمریکایی است حاکی از آن است که بیشتر افراد پس از بازنشستگی بیش از چهار تا هفت سال عمر نکرده و قادر نیستند مدت زمان زیادی از مزایای بازنشستگی استفاده کنند این بررسی نشان می دهد که افراد اغلب پس از بازنشستگی هدف معینـی را دنبـال نمی کنند و دچار سرگردانی می شوند و از هر گونه فعالیت کناره گیری می کنند . باید دانست که بسیاری از بیماری ها نتیجه داشتن افکار منفی است و افکار و اندیشه های منفی همچون طوماری روح و جسم انسان را در هم می پیچد .
نگاهی به دور و اطراف ، مارا با انبوه بیشماری از افراد آشنا می کند که دارای زندگی بی هدف و نامشخصی هستند . از این لحظه به لحظه دیگر،از امروز به فردا ، از امسال به سال دیگر ، با وضعی نامناسب در زندانی که خود برای خود ساخته اند به سر می برند . آنها روزها به سر کار خود می روند تا ببینند که چه پیش می آید یا شانس برایشان چه ارمغانی می آورد . دکتر ویتلی از قول دو تن از دانشمندان به نامهای " توماس کارلایل " و " ارل نایتینگل " انسانها را با کشتی سوارانی مقایسه می کند که 95 درصد آنها در کشتی های بدون سکان و راهنما ، در معرض وزش هر بادی بوده و ناامیدانه تسلیم قضا و قدر هستند . این 95 درصد عقیده دارند که روزی به سلامتی به گل نشسته یا به صخره های زیر آب می خورد و متوقف می شود . پنج درصد دیگر از کشتی سواران که جزء پیروزمندان هستند با حوصله و بررسی ، روی هدف معینی تصمیم می گیرند ، مسیر خود را با دقت از روی نقشه های دریایی تعیین و بحر پیمایی را به طرف مقصود نهایی شروع می کنند . آنها از یک بندر به بندر دیگری که در نقشه ، قبلاً تعیین شده و در نظر دارند رسیده و سرانجام به مقصد مورد نظر می رسند .
کاپیتان یا فرمانده کشتی ممکن است 99 درصد مقصد واقعی و مسیر خود را ندیده باشد ولی می داند که مقصد چیست و آنها اکنون در کجا هستند . بنابراین ، چون بعد از هر بندر ، بندر دیگری که باید بدان برسد می شناسد ؛ مسیر را کاملاً بررسی نموده و از بروز هر فاجعه جلوگیری می کند و آنگاه با اطمینان کامل به طرف مقصود پیش می رود و به آن می رسد . کیم – وو – چونگ دراین رابطه نظر جالبی دارد ، او می گوید : تاریخ متعلق به افراد صاحب هدف است ، تنها ملت هایی که سعی دارند به تفکرات و اهداف خود واقعیت ببخشند قادرند پیشقراولان تاریخ باشند . اهداف شما باید به زلالی آب چشمه و در عین حال شکوهمند و عظیم با شد . شما باید بتوانید جهانی را در قلوب خود جای دهید و آرزوهایتان با عظمت و شکوه آسمان باشد.